دوران انتظار دیدن کودکم
سلام گلپسرم ............ قند عسلم ................ قربونت بشم ، می دونی من و بابا چقدر دلمون برات تنگ شده و منتظریم زودتر ببینیمتو بغلت کنیمو یه بوس از اون لپای خوشگلت بکنیم.
راستی پریروز ما رفتیم خونه بابایی، و بابایی اومده بود و برات یه چمدون پر لباسای خوشگل اورده بود که مامانی زحمت خریدشون رو کشیده بود ، یه دشک کوچولو خوشتل ابی رنگ همراه با پشه بندش هم دایی محمدامین برات فرستاده بود .
من و بابا هم دیروز رفتیم چندتا مغازه سیسمونی فروشی رو دیدیم و چیزایی که قرار بخریم برات نشون کردیم ، انتخاب رنگشون کمی برای من و بابا سخت شده اخه همشون قشنگن!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی