دوران انتظار دیدن کودکم
پسر طلای مامان ............خوبی عزیزم .............. دیگه شیطونیات کم شده توی دل مامان ............... نکنه جات تنگه گلپسرم ...........................................
دیروز خوش گذشت؟ .................................. رفتیم پیش پسر خاله هات (محمد مهدی و محمد صدرا)
رفتیم شهربازی رنگین کمان، البیک رفتیم مهمون دایی مهدی من، کلی خوردیم، دوست داشتی پسرم؟
راستی پاستیل دوست داشتی؟ .............
شنیدم مادر در دوران بارداری هرچی بخوره بچه با اون مزه ها اشنا می شه ، منم سعی می کنم از همه ی مزه ها بچشم .................... تا وقتی نی نیه خوشگلم به دنیا اومد همه غذاها رو دوست داشته باشه .....................
گوگولی مامان تا می تونی اون توی به خوراکت برس، خوب بخور تا خوب بزرگ و تپل مپل بشی و من و بابا رو خوشحال کنی .
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی