علی اکبرمعلی اکبرم، تا این لحظه: 12 سال و 10 ماه و 22 روز سن داره

پسر طلای ما

تب برای دومین بار

1390/12/2 22:32
نویسنده : madaret
238 بازدید
اشتراک گذاری

سلام گلپسر خوشگلم .............. قربونت بشم که انقدر ناز شدی......

دیگه داری حسابی شیطون میشی و اذیتای خاص خودشو داری...

نازنینم پریروز شما به شدت مریض بودی و از ظهر تا شب تب داشتی و

منم مرتب پاشویت می کردم و بهت سر ساعت استامینوفن میدادم

البته شبم بابا اومد به کمکم برای پرستاری شما......... ولی تبت مرتب

٣٧ یا ٣٨ بود که در نتیجه آخرش ساعت سه نصف شب بردیمت دکتر

البته درمانگاه شبانه روزی نزدیک خونمون بردیمت ...اونجا یه دکتر 

عمومی شما رو معاینه کرد و گفت که گوشت عفونت کرده و برات

چرک خوش کن نوشت و یه آمپولم برای تبت همونجا بهت زدن استرسو

خلاصه وقتی اومدیم خونه شما٣٩تبت بود و بعد از یک ساعت دارو ها

و آمپولت اثر کرد و تبت قطع شد .......چه استرسی بر ما گذاشت ...

خیلی سخت بود ............. خدایا همه ی بچه های مریض و شفا بده ..

خلاصه امشب شما رو بردیم دکتر متخصص و بعد از معاینه ی شما

گفت که اصلا عفونت مفونتی در کار نیست و یه ویروس جزئی بوده....

دیگه ماهم خیالمون راحت شد لبخند............. دیگه این مریضیت گلپسرم

خیلی طولانی شده خمیازه....

راستی یه خبر خوب شما تازگی ها یاد گرفتی که دست بزنی ....

خیلی هم خوشگل دست میزنی ............... آخ که چقدر ناز میشی

نازنینم ........موقع شیر خوردن توی خوابم دست میزنی .......

نصف شب بردیمت درمانگاه اونجا شروع میکنی به دست زدن .......

خلاصه وقت و بی وقت در حال دست زدنی گلم...

        اینم از دست زدن گلپسرم

       پسرم مریضه و تب داره

بقیه در ادامه ی مطلب:

            اینجا شما روی تابت خوابت برده

       نمی دونم چرا روی تاب که میشینم خوابم میبره

اینم از کامیپیوتر که داری دخلشو در میاری..

   

کسی هواسمو پرت نکنه ...حساسه

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)